چرا باید از بیزینس کوچینگ در کسب و کارم استفاده کنم

کوچینگ چگونه بهره‌وری کارکنان را افزایش می‌دهد؟

یکی از مهم ترین دغدغه‌های میران و صاحبان کسب و کار  Engagment به معنی مشارکت، اشتیاق یا تعهد شغلی است؛ یعنی به عنوان یک مدیر چه کاری انجام بدهم تا بهره‌وری، اشتیاق، مشارکت، مسئولیت پذیری و تعهد شغلی کارکنانم افزایش پیدا کند.

کارکنان در سه دسته‌بندی کلی قرار می‌گیرند:

۱- Engaged ها

این ها افرادی هستند کاملا مشتاقانه صفر تا صد یک کار را به صورت اتوماتیک انجام می‌دهند.

۲- Disengaged ها

این‌ها افرادی هستند که اگر به آن‌ها کار ندهید سراغ شما نمی‌آیند؛ ممکن است کارشان را هم خیلی خوب انجام دهند اما اگر برای آن‌ها کاری تعریف نکنید هفته‌ها هیچ کاری انجام نمی‌دهند.

۳- Actively Disengaged ها

این افراد نه تنها کاری انجام نمی‌دهند بلکه اگر انجام دهند درست انجام نمی‌دهند. این افراد با گفتن جملاتی مثل ( چرا اینقدر زمان و انرژی برای کار میگذاری؟ چرا برای کار این همه دلسوزی میکنی؟ ) دیگران را مسموم و خراب می‌کنند و برای کسب و کار بسیار خطرناک‌اند.

اگر کارمند هستید باید در دسته اول باشید و اگر صاحب کسب و کار هستید باید تعداد افراد دسته یک و مشتاق را در کسب و کارتان زیاد کنید.

در واقعیت درصد افراد دسته یک به شدت پایین است و این دغدغه همیشه وجود دارد که چطور می‌توان مشاکت و بهره‌وری را در کسب و کار افزایش داد؟ با مهارت کوچینگ

 

چطور کوچینگ این کار را انجام می‌دهد؟

۳ فاکتور روی افزایش بهره‌وری و اشتیاق کارکنان اثر دارد:

  1. صلاحیت‌ها: یعنی افراد حس کنند که صلاحیت، توانمندی و مهارت برای انجام یک کار را دارند.
  2. خودکنترلی: یعنی افراد حس کنند که می‌توانند روی کاری که انجام می‌دهند کنترل داشته باشند.
  3. . وابستگی به تیم : یعنی افراد حس کنند به تیم و کسب و کار تعلق خاطر دارند.

به عنوان مدیر در نقش کوچ چطور می‌توان این ۳ فاکتور را تقویت کرد؟

همه افراد در زندگی به سندروم تجویز دچار هستند. یعنی اگر یکی از اعضای سازمان شما با یک چالش روبرو شود و پیش شما بیاید، اولین کاری که می کنید ارائه راهکار است ( به او می‌گویید این کار را به این صورت انجام بده )

اولین حسی که به فرد در ناخوداگاهش می‌دهید‌، حس ناخوشایند اجبار است؛ چون شما گفتید که چه کاری انجام بدهد و خودش راه حل را پیدا نکرده است.

در واقع حس قربانی بودن در این افراد شکل می‌گیرد و در درازمدت از تلاش کردن دست می‌کشند و ابتکار عمل آن‌ها به مرور کاهش پیدا کرده و به نوعی در دسته سوم کارکنان قرار می‌گیرند.

اولین کاری که باید انجام دهید این است که از تجویز کردن و راهکار گفتن به سوال پرسیدن برسید.

وقتی فردی چالشی دارد به جای راهکار گفتن از او سوال قدرتمند بپرسید.

مثلا بپرسید: راه حل خودت چیه؟ انتخاب خودت چیه؟

وقتی کسی راه حل را خودش پیدا می‌کند، آن راه حل را مهم و با ارزش می‌داند و به تدریج افراد شروع به ارائه راه حل‌های خلاقانه و مشارکت در حل چالش‌های کسب و کار می‌کنند.

همین قدر ساده و البته حرفه‌ای شما به عنوان یک مدیر در نقش کوچ می‌توانید با پرسیدن سوال قدرتمند (یکی از مهارت‌های کوچینگ) کمک کنید که بهره‌وری افراد افزایش پیدا کند.

چرا از بیزینس کوچینگ باید در کسب و کارم استفاده کنم؟

چرا باید از بیزینس کوچینگ در کسب‌وکارم استفاده کنم؟

هیچ کسب و کاری را پیدا نمی‌کنید که دلش سوددهی و موفقیت بیشتر نخواهد؛ همۀ کسب و کارها، چه کوچک و چه بزرگ به دنبال پیشرفت هرچه بیشتر هستند. اما چگونه می‌توانیم کسب و کارمان را توسعه دهیم؟ پاسخ ساده است؛ با دانش. دانشی که به کسب و کارها کمک می‌کند تا بهتر از قبل خودشان شوند و سوددهی و فروش آن‌ها افزایش یابد. بیزینس کوچینگ هم ابزاری است که به‌عنوان راه حل این مشکل به‌وجود آمده است وباعث افزایش بازدهی کسب وکارها می‌شود.

افزایش بازدهی یک کسب و کار به این معناست که با هزینه‌های کمتر (چه هزینه‌ی زمانی و چه هزینه‌ی مالی) سود بیشتری به دست بیاوریم.

در شرایط مختلفی شاید به فکر افزایش بازدهی کسب و کار افتاده باشید. ممکن است آنطور که باید و شاید سود نمی‌کنید؛ و یا اوضاع مناسبی دارید، چرخ شرکتتان می‌چرخد، درآمد خوبی هم دارید، اما قصد دارید که خیلی بیشتر از این حرف‌ها سود کنید و بازده کسب و کارتان را بالا ببرید؛ برای تحلیل کسب و کار خود نیاز به یک بیزینس کوچ خواهید داشت.

نقش بیزینس کوچینگ در افزایش بازدهی کسب و کار چیست؟

  1.  بیزینس کوچ اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهد.
    یکی از اساسی‌ترین عوامل پیشرفت شما در کسب و کار، اعتماد به نفس بالای شماست. مطمئن باشید که وقتی شما به خود و کسب و کارتان اعتماد داشته باشید، مشتریان هم به شما اعتماد می‌کنند. وقتی کسب و کار شما با چالش‌های اساسی روبرو می‌شود و نیاز به حل مسئله دارید، به شدت در معرض از دست رفتن اعتماد به نفس هستید. داشتن یک بیزینس کوچ ماهر اعتماد به نفس شما را به شدت افزایش می‌دهد و به شما یاد می‌دهد بهترین خودتان باشید.
  2. بیزینس کوچ نقاط کور کسب وکار شما را می‌بیند.
    وقتی به چیزی خیلی نزدیک هستید یا با کاری درگیرید، عموما نمی‌توانید نقاط کور آن را تشخیص بدهید و برطرف کنید. یک بیزینس کوچ خوب این توانایی را دارد که از بیرون بیزینس شما را بررسی کند. همین باعث می‌شود که به سرعت نقاط کور و ایرادات کسب و کار شما را پیدا کند (کاری که خیلی مواقع برای شما سخت است). بیزینس کوچینگ وضعیت فعلی کسب و کار شما را به سمت یک وضعیت بهتر و مطلوب‌تر در آینده می‌برد و از مشکلات آتی به دلیل داشتن دید از بیرون پیشگیری می کند.
  3. بیزینس کوچ به شما دید جدیدی از کسب و کار می‌دهد.
    چیزهایی وجود دارد که شما نمی‌دانید که آنها را نمی‌دانید .یک کوچ قوی به شما کمک می‌کند یک چشم دیگر هم پیدا کنید ویک دید جدید از بیزینس به شما می‌دهد .کوچ شما را به آگاهی می‌رساند و کمک می‌کند که برخورد خلاقانه و متفاوت با چالش‌ها و دشواری‌های کسب و کارتان داشته باشید. دقیقا همین مسئله است که اهمیت بیزینس کوچینگ را برای شما صد چندان می‌کند.
  4. بیزینس کوچ از شما سوالات قدرتمند می‌پرسد.
    بیزینس کوچ  از زاویه‌ای دیگر به کسب و کار شما نگاه می‌کند؛ زاویه‌ای با دید عمیق ‌تر و کامل ‌تر. بنابرین در سطوح مختلفی، با سوالات متنوع، ذهن شما را به چالش می‌کشد. همین چالش‌ها و بحث و بررسی آن‌ها و گرفتن تصمیم های درست، پله پله شما را به سمت موفقیت و پیشرفت شغلی هدایت می‌کند.
  5. بیزینس کوچ شما را در مسیر درست قرار می‌دهد.
    بیزینس کوچ به شما کمک می‌کند تا برای خود اهداف مفید و قابل دستیابی مشخص کنید و در جهت درست حرکت دهید. این اهداف دقیقا همان چیزهایی هستند که شما برای رشد و موفقیت کسب و کار خود به آن نیاز دارید. و در نهایت با کمک بیزینس کوچ، خود شما برای کسب و کارتان مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و برنامه‌ها را طراحی کنید تا در مسیر اهداف خود قرار بگیرید. برای اطلاعات بیشتر، مقاله هدف گذاری به روش smarter را مطالعه کنید.
  6.  میزان رضایت و وفاداری کارمندان را افزایش داده و رهبری شما را بهبود می‌بخشد.
    معمولا کارمندان هر سازمانی دوست دارند در سِمت خود پیشرفت کرده و به هدف مطلوب سازمانی دست یابند. با به کارگیری بیزینس کوچ، این اطمینان را به کارمندان خود می‌دهید که از یک منبع حرفه‌ای برای قدرت بخشیدن به امور سازمان استفاده کرده‌اید، به فکر کارمندان خود هستید و دوست دارید شاهد پیشرفتشان باشید.

علاوه برآن بیزینس کوچینگ شامل تمریناتی است که حول مهارت‌های شخصیتی و سبک رهبری می‌چرخد و به شما در شناخت و رهبری تیپ‌های مهم شخصیت کمک می‌کند. یک کسب و کار با انواع و اقسام آدم‌ها سرکار دارد ؛ بیزینس کوچینگ به شما کمک می‌کند تیپ‌های مختلف را بشناسید و متناسب با ویژگی‌های شخصیتی هر تیپ آنها را رهبری کنید. این هم به هدایت پرسنل شما کمک می‌کند و هم ارتباط با مشتریانتان را تقویت می‌کند.

۷.  بیزینس کوچ به شما کمک می کند که کسب و کار خود را سیستم سازی کنید.
اگر نمی‌توانید نتایج خود را تحلیل کنید و بفهمید که چه مقدار کار، واقعا برای شما لازم و ضروری است بیزینس کوچ به کمک شما می‌آید و یاری گر شما خواهد بود. بیزینس کوچ به شما کمک می‌کند که در کسب و کار خود سیستم سازی کنید.

درست است که بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر ۲۴ ساعته بالای سر کسب و کارتان نباشید پس صاحب واقعی آن نیستید، اما یک کوچ کسب و کار به شما کمک می‌کند که در فرایندهای کسب و کار، تیم مدیریت خود را توسعه بدهید به طوری که کسب و کار (حتی بدون حضور شما) رشد کند. کوچینگ مدیریت به شما کمک می‌کند تا بفهمید که چه آنجا باشید و چه نباشید، کسب و کار شما در حال فعالیت است و موفقیت شغلی از آن شماست.به شما کمک می‌کند تا زمان خود را کنترل کنید.

گاهی شما به یک مدیتیشن اساسی نیاز دارید تا ذهن خود را خالی کنید. ؛ به تعطیلات بروید؛ این تعطیلات است که ذهن شما را باز و سر حال نگه می‌دارد تا همواره ایده‌ها به ذهنتان سرازیر شوند تا شما به یک صاحب واقعی کسب و کار تبدیل شوید. زندگی خیلی کوتاه است. چرا مدام در تجارت باشید؟

۸. بیزینس کوچ شما را مسئولیت پذیر و عملگرا می‌کند.
مربیان کوچینگ، شما را به چالش می‌کشند و شما را به اقداماتی سوق می‌دهند که سود را افزایش می‌دهد. آنها به شما میدان می دهند تا کسب و کار خود را بدون توقف به سمت جلو برانید.

در فرآیند کوچینگ شما در اصل خودتان پاسخ سوال‌ها و راه حل چالش ها را پیدا می‌کنید، برنامه اقدامی طراحی می‌کنید، نسبت به آن متعهد می‌شوید، هر هفته با کوچ خود آن‌ها را بررسی می‌کنید و مسئولیت کامل آن را بر عهده می‌گیرید.

درست است که یک کوچ حرفه‌ای مسئولیت بیزینس را برعهده شما می‌گذارد اما همیشه در کنار شما خواهد بود. او شما را در تمام لحظات هدایت می‌کند، گاهی به شما فشار می‌آورد، گاهی از شما نتیجه می‌خواهد و گاهی نیز شما را برای قرار گرفتن در مرتبه بالاتر تشویق می‌کند .

کوچینگ کسب و کار به طور چشم گیری درآمد و سود کسب و کار شما را در طی ماه‌های شروع برنامه افزایش دهد.

۹. کسب بیشترین سود با سرمایه گذاری روی خودتان
مهم نیست چقدر در صنعت خود مشغول به کار هستید، یادگیری بخش همیشگی کسب و کار شما خواهد بود.شاید شما تجربه زیادی در کسب و کار دارید با این حال سال هاست خودتان را نادیده گرفته‌اید و روی خودتان سرمایه گزاری آموزشی نکرده‌اید.مربی شما با شما کار خواهد کرد تا جنبه‌های خاصی از عملکرد خود را بهبود ببخشید و با حمایت از شما به شما انگیزه می‌دهد تا پیشرفت خودتان را ببینید. رابطه‌ی بین شما و مربی کسب و کار شما، تاثیر بسیاری روی شما و عملکرد کسب و کارتان می‌گذارد .کسب و کار شما یعنی خود شما؛ پس برای پیشرفت و موفقیت شغلی، باید اول خودتان پیشرفت کنید.

جیبت را در مغزت خالی کن

بیزینس کوچ‌ها با مطالعه کتب مختلف و با گذراندن دوره‌های تخصصی توانسته‌اند خود را در جایگاهی قرار دهند تا به صاحبان مشاغل آنچه را که نمی‌دانند بیاموزند.

و طبیعتا هیچ انسانی بدون گذراندن دوره‌ی ‌آموزشی و یا داشتن یک راهنمای خوب نمی‌تواند دانش لازم را فرا بگیرد.

بیزینس کوچینگ به شما کمک می‌کند تا دانش خود را به قدری بالا ببرید که شاهد افزایش چند برابری درآمد و رونق کسب‌وکارتان شوید .

رشد یک تجارت سخت‌تر از هر زمان دیگری است. شما در مسیری خواهید بود که صدها اشتباه مرتکب شوید و هزینه‌ی آن‌ها را پرداخت کنید، اما کوچ کسی است که مسیر موفقیت را برای شما کوتاه‌تر می‌کند. استخدام بیزینس کوچ، هزینه نیست که سرمایه‌گذاری بر روی رسیدن به اهداف تجاری است.

دیگر وقت آن است که برای طلب یاری از یک همراه دلسوز اقدام کنید پس وقت را تلف نکنید چرا که در هر لحظه رقبایتان پیشرفت می‌کنند و با تعلل از بازار جا می‌مانید.

آموزش کوچینگ

صفر تا صد بیزینس کوچینگ

با خواندن این مقاله، شما پاسخ این سوالات را پیدا می‌کنید.

کوچینگ از کجا آمده است؟

کوچینگ و بیزینس کوچینگ چیست؟

بیزینس کوچ کیست؟

تفاوت بیزینس کوچ با مشاور و منتور چیست؟

 

کوچینگ از کجا آمده است؟

درقرن ۱۵میلادی، مردم روستای کاکس (مجارستان) با ساخت گاری و حمل کالا بین وین و بودابست امرار معاش می‌کردند. در همین زمان یک ارابه ‌سازِ روستایی ناشناخته، یک ارابه‌ی بزرگ‌تر و راحت‌تر‌ ازنمونه‌های موجود آن زمان ساخت که به ارابه‌‌ی کوچ معروف شده بود و مردم و کالاهایشان را سریع‌تر و آسان‌تر به مقصد مورد نظر می‌رساند. این ایده کوچ را به دیگر کشورها گسترش داد و هر کشور با تغییراتی مختصر در نام اصلی، آن را به کار می‌بردند. تا اینکه در زبان انگلیسی به صورت (coach) به کار رفت.

این کلمه وارد عرصه آموزش و سپس وارد عرصه ورزش شد. و کوچ کسی بود که افراد کمک می‌‌کرد که یاد بگیرند، بهتر بازی کنند و برنده شوند. به مرور و با گذشت زمان ، سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ جهان مانند اپل و آی‌ بی‌ ام، به ارزش کوچینگ به عنوان روشی مناسب برای تغییر رفتار سازمان‌ و نیروها برای رسیدن به مقصد دلخواهشان پی بردند.

به دلیل سابقه‌‌ی کم کوچینگ در ایران سوءبرداشت‌هایی در ارتباط با آن صورت می‌گیرد. یک کوچ نیازی ندارد در همه زمینه‌ها تخصص کسب کند و تنها باید متخصص کوچینگ باشد.

 

کوچینگ و بیزینس کوچینگ چیست؟

کوچینگ هنر تسهیل فرایند یادگیری، توسعه و عملکرد یک فرد است. هدف از کوچینگ آن است که توانایی‌ها و مهارت‌های افراد و سازمان‌ها در حالت حداکثری قرار بگیرد. در نتیجه بهره‌وری بیشتری به وجود بیاید و مسیر پیشرفت برای مراجعه کنندگان هموارتر شود.

تعریف فدراسیون بین المللی کوچینگ: کوچینگ، یک همکاری و مشارکت بین کوچ و مراجع است؛ که در طی آن، مراجع با استفاده از تفکر عمیق و خلاقیت خود، توانایی‌های شخصی و حرفه‌ای خود را افزایش می‌دهد.

به زبان ساده بیزینس کوچینگ ترکیب دانش بیزینس و مهارت کوچینگ است و علمی است که صاحبان کسب و کار را توانمند می‌کند تا سریع‌تر و راحت‌تربه اهداف تجاری خود برسند. بیزینس کوچینگ وضعیت فعلی کسب و کار شما را به سمت یک وضعیت بهتر و مطلوب‌تر در آینده می‌‌برد و از مشکلات آتی به دلیل داشتن دید از بیرون پیشگیری می‌کند.

 

بیزینس کوچ کیست؟

کوچ‌ها افرادی هستند که به شما کمک می‌کنند که به آگاهی برسید و مسائل را خودتان کشف کنید و یاد بگیرید. کوچ‌ها هرگز شما را نصیحت نمی‌کنند و به شما راهکار ارائه نمی‌دهند، بلکه آن‌ها با استفاده از ابزارهایی کارآمد در سیستم کوچینگ، به شما کمک می‌کنند تا نقشه راه را برای پیشبرد اهدافتان تعیین کنید و به نتیجه مطلوب برسید.

مربی کسب و کار یا بیزینس کوچ، حامی، راهنما و متخصص شناخت اهداف تجاری و استراتژی‌های دستیابی به هدف است. آن‌ها با بهره‌گیری از استعداد و مجموعۀ تجربیاتشان مسیر موفقیت کسب و کارها را طراحی می‌کنند.

کوچ به مراجعه‌کننده کمک می‌کند که از نقطه A (شرایط فعلی) به نقطه B (شرایط مطلوب یا هدف نهایی) دست یابد و در کل این مسیر در کنار فرد است. کوچ کمک می‌کند تا بتواند بهترین تصمیم‌ها را بگیرد و بهترین مسیر را طی کند.

کوچ ها به شما نشان می‌دهند که چه اهدافی را برای توسعه کسب و کار خود باید دنبال کنید و شما را به اقداماتی سوق می‌دهند که سود را افزایش می‌دهد. آنها به شما میدان می‌دهند تا کسب و کار خود را بدون توقف به سمت جلو برانید.

کوچ صرفا به معنای مشوق نیست بلکه کسی است که شما و شیوه‌های مدیریتی کسب و کارتان را به چالش می‌کشد تا بهترین نتیجه ممکن را درزمینهٔ کاری داشته و در راستای اهداف بیزنسیتان حرکت کنید.

یک بیزینس کوچ یا مربی کسب و کار، با استفاده از مهارت و هنر مربی‌گری، به شما در عبور از موانعی که در مسیرتان قرار دارند، یاری رسانده و در مسیری هدایتتان می‌کند که بتوانید از پتانسیل‌هایتان به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. کوچ مانند کاتالیزوری  برای افزایش عملکرد افراد در مسیر درست عمل می‌کند.

 بیزینس کوچ شما را به عنوان یک مدیر کسب و کار متقاعد می کند تا:

  •  هدف خود را شفاف بیان کنید.
  •  نقش‌های سازمانی را انتخاب کنید.
  • فرآیند مدیریت را برنامه‌ریزی کنید.
  • چطور از تمام این ها نتیجه ‌گیری کنید.
  • و چطور نتایج را تحلیل کرده و در راستای اهداف سازمان به کار بگیرید.

کوچ همان همراه موفقیت شماست.

 

تفاوت بیزینس کوچ با مشاور و منتور چیست؟

در استفاده روزانه اغلب تمایزی بین کوچ، مشاور و منتور قائل نمی‌شویم، به شکلی که مرز بین آن‌ها به خوبی مشخص نیست؛ این موارد در عین حال که باهم همپوشانی دارند متفاوت نیز هستند و نباید یکی فرض شوند.

 

تفاوت بیزینس کوچ و مشاور

بیزینس کوچینگ نه مشاوره است و نه درمان! اینکه می‌گویند کوچ مانند مشاور در جریان کسب و کار و برندینگ شما حضور دارد، درست نیست.

مشاور معمولا فردی است که در حوزه خاصی تبحر دارد و بیشتر به ارائه راه‌حل در مساله‌‌ای تمرکز دارد. مشاور با مراجع ها همکاری می‌کند تا مشکل آن ها را حل نموده و وقتی این مساله از بین برود همکاری مشاور با مراجع تمام خواهد شد. در واقع، مشاور خارج از حوزه تخصصی خود با مراجع همکاری نمی‌کند.

 کوچ از رویکرد جامع‌تری استفاده می‌کند. موقعیت مورد نظر را به همراه مراجع بررسی کرده و دوش به دوش مراجع حرکت می‌کند. در واقع، کوچ لزومی ندارد که خودش یک کارشناس در کسب و کار مراجع باشد. خود مراجع ، کارشناس است. کوچ به همراه مراجع و با استفاده از دانش و تخصص خود او به راه حل می رسد.

 

تفاوت بیزینس کوچ و منتور

منتورها تجارب بیشتری نسبت به مراجع ها دارند. منتور هم دانش و تخصص خود را ارزانی می‌کند و هم در نقش مشاور ظاهر شده و هم می‌تواند افراد را راهنمایی کند. آموزش‌های منتور هم رسمی و هم غیررسمی می‌باشند. منتور، متخصص اصلی در زمینه کسب و کار مراجع ‌هاست. منتور شخصی است که دارای تجربه در یک زمینه‌ی تخصصی است و می‌تواند به شخص دیگری که تجربه‌ی کمتری در همان زمینه دارد کمک کند.

دانش، توصیه و منابعی که منتور با فرد در میان می‌گذارد بستگی به اهداف رابطه‌ی منتورینگ دارد. ممکن است منتور اطلاعاتی را راجع به مسیر شغلی خود به فرد بدهد یا بیشتر به دنبال پشتیبانی کردن احساسی، دادن انگیزه و بازی کردن نقش یک الگو باشد. کمک به کشف ظرفیت‌های جدید در هر شغل، هدف‌گذاری صحیح و شناسایی منابع نیز می‌تواند در حوزه‌ ی عملکرد منتور قرار بگیرد.

اما کوچ کسب و کار، حوزه‌های مختلف صنایع را پوشش می‌دهد. نوع برخورد او با کلاینت یا مراجع نیز هموارکننده یا تسهیل‌گر است و مداخله او نسبت به منتور بسیار کمتر است.

هدف گذاری به روش Smarter

هدف گذاری به روش Smarter

وقتی پای هدف‌گذاری وسط می‌آید، بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند همین که هدفشان را روی کاغذ بنویسند، هدف گذاری انجام شده و کار تمام است؛ در حالی که سخت در اشتباه بوده و هستند. هدف گذاری مدل‌های مختلفی دارد که در این مقاله می‌خواهیم درباره‌ی هدف‌گذاری هوشمند یا اسمارتر صحبت کنیم.

هدف گذاری مهارتی است که فرد به‌ واسطه آن‌ می‌‌تواند وضعیت مطلوب و رضایت بخش‌آینده‌اش را (به ‌صورت کاملاً کاربردی) مشخص و شفاف کند.

هدف گذاری با این روش ۷ ویژگی دارد:

Specific یا مشخص (S):

هدف شما باید کاملا واضح و مشخص باشد؛ جزئیات به شما کمک می‌کند تا انتظار بیهوده از خود نداشته باشید و بدانید باید چه کاری انجام دهید در غیر این صورت شما نمی‌توانید بر روی تلاش‌هایتان تمرکز کنید و انگیزه لازم برای ادامه دادن را از دست خواهید داد.

دنبال به دست آوردن چه چیزی هستید؟

Measurable یا قابل اندازه گیری (M):

اینکه هدف شما قابل اندازه گیری باشد، بسیار نکته مهمی است چرا که به شما کمک می‌کند تا میزان پیشرفت خود را اندازه گیری کنید. این کار انرژی شما را تا رسیدن به هدف حفظ می‌کند.

قرار است به چه عدد و رقمی از فروش برسید؟

Attainable یا دست یافتنی (A):

هدف شما، برای شما باید واقعی و دست یافتنی باشد. به عبارتی، هدف باید توانایی‌های شما را افزایش دهد (چالش برانگیز باشد) اما درعین حال امکان پذیر هم باشد.

عددی برای فروش در نظر بگیرید که شدنی و قابل دستیابی باشد و نه یک عدد خیلی دور و نشدنی.

Relevant یا مرتبط (R):

در این مرحله باید دقت کنید که آیا هدف انتخاب شده با شرایط شخص شما همخوانی دارد یا خیر؟ آیا این هدف با شخصیت، توانمندی ها و ارزشهای کاری و شخصی شما ارتباط دارد؟

مرتبط انتخاب کردن، احتمال رسیدن شما را به هدف افزایش می‌دهد.

Time Bound یا زمان بندی شده (T):

مشخص کردن یک زمان دقیق برای هدف، نیاز به اقدام و عملگرایی را تقویت می‌کند، تمرکز شما را برای دستیابی بالا برده و رسیدن به نتیجه را امکان پذیر می‌کند.

در چه تاریخی باید به هدفتان برسید؟

Evaluated یا قابل ارزیابی (E):

مسیر رسیدن به هدفی که تعیین می‌کنید باید قابل ارزیابی باشد. فرآیند پیشرفت و حرکت به سمت هدف را به صورت مستمر (روزانه ، هفتگی و ماهیانه) ارزیابی کنید.

چه کارهایی باید انجام دهید تا به هدفتان برسید؟

Revisable یا قابل تجدید نظر (R):

ممکن است به هر دلیلی مجبور باشید هدف یا رویکرد رسیدن به هدف را تغییر بدهید و یا اصلاح کنید تا بتوانید به بهترین شکل به آن دست پیدا کنید.

اعمال چه تغییراتی مسیر رسیدن به هدف را بهبود می‌بخشد؟

حالا که نحوه هدف‌گذاری را یاد گرفته‌اید، می‌توانید اهدافتان را درست و متناسب با شرایط شخصی خودتان تعیین کنید.